معنی جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن سیماب پشت اینه، زرورق، بیاثرکردن، عقیم گذاردن, معنی جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن سیماب پشت اینه، زرورق، بیاثرکردن، عقیم گذاردن, معنی [اd j;dj، تcاai، تi ]l، sma، tgx mcr abi، mcr ojed lcbj، btu lcbj، tgx cا mcri lcbj sdkاf /aت اdji، xcmcr، fdاeclcbj، urdk ;vاcbj, معنی اصطلاح جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن سیماب پشت اینه، زرورق، بیاثرکردن، عقیم گذاردن, معادل جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن سیماب پشت اینه، زرورق، بیاثرکردن، عقیم گذاردن, جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن سیماب پشت اینه، زرورق، بیاثرکردن، عقیم گذاردن چی میشه؟, جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن سیماب پشت اینه، زرورق، بیاثرکردن، عقیم گذاردن یعنی چی؟, جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن سیماب پشت اینه، زرورق، بیاثرکردن، عقیم گذاردن synonym, جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن سیماب پشت اینه، زرورق، بیاثرکردن، عقیم گذاردن definition,